تمرکز ندارم رو کارهام. انواع و اقسام فکر و خیالها اعم از مشکلات زندگی جدید و دغدغۀ گذروندن دو ماه در شرایطی که نمیدونم کی بشه بهش خو بگیرم، دلتنگی برای خانواده و استاد عزیز، مشکل کارت اقامت، کارهای تزم، برنامههای زندگی آینده و ... بیشتر از همه رنج و فشار تنهایی، همه من رو تحت فشار و بی قراری قرار دادن. نفسم تنگه و دلم میخواد گریه کنم. فکر کنم پارسال هم همین موقعها بود که خیلی ناآروم و بیقرار شده بودم.
ای خدا... کمکم کن. باید سعی کنم به روزهای روشن و خوش بیشتر فکر کنم و با توکل به تو کارهام رو پیش ببرم.
وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (سورۀ ابراهیم، آیۀ 12)
اندکی صبر سحر نزدیک است...برچسب : نویسنده : forerunnera بازدید : 88