این روزهای من 15

ساخت وبلاگ

حدود سه هفتۀ دیگه قراره برگردم به همون دیاری که یه زمانی همۀ آرزوم بود بتونم مدتی توش زندگی کنم. امشب حسین هم بعد سه هفته برگشت به دیار خودش اون ور کرۀ زمین و به قول خانواده، کم کم خونه خلوت میشه. وقتی یاد رفتن خودم می‌افتم، دلم می‌گیره. شاید چون دیگه پار.یس اون جذابیت اولیه رو برام نداره و دیگه اون ذوق و شوق دفعۀ اول که هیجان و استرسی هم همراهش بود تا حدودی از بین رفته. والدین گرام به همراه الف رفتند فرودگاه تا حسین رو برسونند. من هم با میم بزرگه و میم کوچیکه موندم خونه. دیدم فرصت خوبیه تا یه دل سیر با گوشی جدیدم که دوربین خوبی داره، ازشون فیلمبرداری کنم تا تو دیار غربت هر موقع دلتنگشون میشم، ببینمشون. می‌دونم اگه این فیلم‌ها رو در زمان دلتنگی و سختی‌ها ببینم، کلی گریه می‌کنم و بی‌قرار میشم. مخصوصاً اوقاتی که از لحاظ روحی وضعیت خوبی نداشته باشم. می‌دونم اگه بخوام به حرف و خواسته‌های دلم گوش بدم، باید هرچی تا اینجا ریسیدم رو پنبه کنم و به تمام زحماتم پشت پا بزنم و یا اصلاً برنگردم پاریس، یا برم و بعد مدت خیلی کوتاهی برگردم. اما اگه بخوام با فکر و منطق تصمیم بگیرم، مطمئنم که باید برگردم و باز مدتی بمونم. می‌دونم موندن اینجا هم عواقب خودش رو داره. چیزهایی که تو زندگی نامستقل و بخشی از فرهنگ ایرانی آزارم میده و ... در عوض زندگی متفاوت و مستقل و تا حدودی مشکل در کشور غریب برام لازمه. شاید این کشمکش‌ها و جدال‌ها تو زندگی هر انسانی به نوعی وجود داشته باشه. می‌دونم که برای ساخت آینده‌ای که تو ذهنم ترسیم کردم باید برم. باید سرم رو بالا بگیرم و با اعتماد به نفس جلو برم. باید به خدا توکل کنم و نگرانی‌هایی که می‌خوان سراغم بیان رو از خودم دور کنم. باید حرکت کنم. سکون همیشه موجب دلمردگی و یأس من شده.

أفوض أمري إلی الله. إن الله بصیر بالعباد.

اندکی صبر سحر نزدیک است...
ما را در سایت اندکی صبر سحر نزدیک است دنبال می کنید

برچسب : این روزهای من,این روزهای من داریوش,این روزهای من در کانادا,اين روزهاي من,دنیای این روزهای من,ماجراهای این روزهای من,حال این روزهای من,دنیای این روزهای من داریوش,دنیای این روزای من در کانادا,دنياي اين روزهاي من, نویسنده : forerunnera بازدید : 148 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 11:01